ﺷُﻤﺎ ﭘِﺴَﺮﺍ ﻫَﺮﭼِﻘَﺪﺭ ﺷﺎﺥ ﺑﺎﺷﯿﺪ .. ﻫَﺮﭼِﻘَﺪﺭ ﺁﺱ ﺑﺎﺷﯿﺪ ... ﻫَﺮﭼِـﻘَﺪﺭ ﺧﺎﺹ ﺑﺎﺷﯿﺪ .. ﻫَﺮ ﭼِﻘَﺪﺭ ﺑﺎﻻ ﺑﺎﺷﯿﺪ ... ﻫَﺮ ﭼِﻘَﺪﺭ ﺷﺎﺳﯽ ﺑُﻠَﻨﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ... ﺁﺧَﺮِﺵ ﺑﺎﯾَﺪ ﺑﯿﺎﯾﻦ ﺩَﺭﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﺩُﺧﺘَﺮﺍ ﻭ ﺑِﺨﻮﺍﯾﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻏﻼﻣﯽ ﻗﺒﻮﻟِﺘﻮﻥ ﮐُﻨﯿﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻭﻧَﻢ ﺷﺎﯾﺪ... ↩دخـــتَرا کُــپی واجِب


موضوعات مرتبط: عکس و مطلب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 23 تير 1393برچسب:, | 1:56 قبل از ظهر | نویسنده : مریم رضازاده |

دخترايى هستن كه دوست صميميشون مثل خواهرشون ميمونه... هر جا كه ميرن باهمن.... با هم عشق و حال ميكنن... با هم ميخندن و گريه ميكنن... رفاقتشونو با هيچ چيز عوض نميكنن... كارايى ميكنن كه با بقيه خاص و متفاوته... قلبشون بوى پا نميده... خلاصه رفيق من تو رو با هيچى عوض نميكنم...


موضوعات مرتبط: عکس و مطلب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 23 تير 1393برچسب:, | 1:52 قبل از ظهر | نویسنده : مریم رضازاده |

 نجــوای مـن  شب قدر است و من...‏

 

 

نجــوای مـن

 

 

 

 

شب قدر است و من...‏

یا مَن قَدَّرَ بِحِكمَتِه

نکند تو دست از یاد من شسته ای و مرا برای همیشه از خانه ات رانده ای؟
نکند از من فاصله گرفته باشی؟
!
نکند تو مرا روی گردان از خویش یافته ای و از چشمت افتاده ام؟
نکند مرا اهل غفلت دیدی و از رحمت خود اینگونه نا امیدم کردی؟
نکند تو شنیدن دعای مرا دوست نداری؟
نکند...
نکند...
نکند...

می دانی این تردیدها چه می کند با بنده ات؟!
(از دعای ابوحمزه ثمالی)


با این همه دل خوشم به آنچه خود گفته ای، که بنده گناهکارت را هم دوست داری، چنانکه اگر او میفهمید حد دوست داشتن ت را، دق میکرد.

و این شب ها که به قدر میخوانندش، که آنکه تو را ندارد، قدری ندارد. قدر و قَدَرم با تو معنا میشود و من از خودم و تو دور شدم... شب قدر است و من تنها نشستم...

شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم توشه قبری ندارم؟

شب قدر است و من کاری نکردم
امام خویش را پیدا نکردم

تو لطفت را به من ابراز کردی
در غفران به رویم باز کردی

مبادا لیلة القدرت سر آید
گنه بر ناله ام افزون تر آید

مبادا ماه تو پایان پذیرد
ولی این بنده ات سامان نگیر

 

ماه رمضان که از نیمه میگذرد؛ مدام نگرانم که مبادا ماهش پایان پذیرد و دلم سامان نگیرد...

که نبخشدم؛ که از دست بدهم ش...

و در ذهنم مرور میکنم:

اللهم ان لم تكن غفرت لنا فيما مضا من شهر رمضان فاغفرلنا فيما بقي منه

دل خوش کرده ام به سریع الرضایی ات، به غافرالخطایایی ات، به همه صفاتی که تو را بدان خوانم...

که تو "من هوَ لِمن دَعاهُ مُجیب"ی؛ همانکه هرکه به درگاهت دعا کند، اجابت کنی...

پس دست گیری کن... دست هایم را خالی رها نکنی...

.

.

 

.

.

- پیامک میزنه:
  تو حرم
ام و جامعه کبیره میخونم، رسیدم به فازالفائزون، به یادتم... دعام کن...

- پیامک میزنه:
  یا صاحب کل نجوی
  دعام کن بانو

.

و من پر از حس خوب میشم...
این نشانه ها، این اسم ها که ما را به یاد هم میاندازند، چه خوب بهانه هایی هستند...

.

و البته که دعاگویم. که همیشه دعاکردن برای دوست و آشنا پیش‏تر از خودم درنظرم بوده که قانونِ "الجار ثم الدار"ی هست و تبصره ای که:

روایت هست از رسول اکرم صلی الله علیه و آله که در جمع اصحاب گفتند:
«برای استجابت دعا با عضوی دعا کنید که معصوم باشد»؛
اصحاب ناراحت شدند که؛ ما که عضو معصومی نداریم چه؟
حضرت می فرمایند: «زبان هر کدامتان برای دیگری معصوم است، چون هیچکدام با زبان دیگری گناه نکرده اید؛ پس برای یکدیگر دعا کنید تا مستجاب شود».

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

.

 


موضوعات مرتبط: عکس و مطلب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393برچسب:, | 3:23 قبل از ظهر | نویسنده : مریم رضازاده |

رمضان مبارک ...

 

وقتی که قراره این یکماه آمادگی و تمرینی باشه برای گفتن : دنیا ، یادم ترا فراموش !

 

و برنده شدن ؛

 

شرط روی  بهشت است و آرامش ...

 

 

 

 

 

خدایا کمک کن چترِ گناه را در بارانِ رحمتِ ]رمضان و غیر[ رمضانت بسته نگه داریم ...

 

آری ؛ چترها را باید بست ، زیر باران باید رفت ...

 

منبع یکـ گیله مرد

 

چترها را باید بست

 

و افسوس ، از ماه باران چند صباحی بیش نمانده است ... 

 

 

                                                             

خدایا در شب قدری که :

توفیق نصیبمان می کنی تا قرآن بر سر بگذاریم؛

از تو مسئلت میکنم لیاقتی عطا کنی تا بتوانیم :

قرآن را در دل بگذاریم .

 


موضوعات مرتبط: عکس و مطلب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393برچسب:, | 3:19 قبل از ظهر | نویسنده : مریم رضازاده |